سلام
بی مقدمه میرم سراغ اصل مطلب:
۱.کتاب مرد رویا ها اونطور ک انتظار داشتم پیش نرفت و به صورت محیر العقولی خاتمه پیدا کرد. اصلااااا دلم نمیخواست اینطور تموم شه با شرح حالی از نبعه در لبنان! انتظار داشتم تا هنگام شهادت شهید چمران پیش بره و یا حتی بیشتر تا پس از شهادت ایشون پیش بره ک حس بشه زندس! چقدرررر از خوندنش یاد این هنر پیشه های خفن امریکایی میفتم مث جیسون استتهام و اینا! نمیدونم چه دعای خیری میتونم در حق شهید چمران بکنم! این مرد خیلی بزرگوار بوده با این ک انتظاراتم رو این کتاب مرتفع نکرد ولی به شدت توصیه میکنم به خواندنش! چون باید بدونیم توی نژاد شیعه یه همچین انسان هایی با نیروی فرا انسانی بودن. و اصل مطلب اونقدر دلیل خوبیه برای پیشنهاد کردن ک نمیتونم ازش چشم بپوشونم.
بریم سراغ ادامه نیتی ها؛
خب ی سری سوالات داشتم؛ یک اینکه چرا در مورد شهید چمران درست شروع نکرد اطلاعات بده ن فقط ایشون، ک همسرشون پروانه هم اصلا معلوم نبود چرا اسمش پروانس اصلا مرام و مسلکش چیه اخه نوشته بود اصالتا اسکاتلندی!
بعد چطور میتونست فارسی حرف بزنه یا عربی اصلا میتونست یا فقط انگلیسی؟!
بعد شهید چمران چی؟ چطور عربی بلد بوده و چطور اون دکتر (جان) وقتی به نبعه میره رقیه پرستار حرف های اون پزشک فرانسوی رو متوجه میشه؟!
پزشک عربی بلد بوده؟
وای ک چقدرررر سوال اومد توی ذهنم و همش مصادف شده با این چند روز درگیری ک؛ دست همه،(ن فقط من) از گوگل قط شده و هنوز پرسش های من بی جواب موندن!
خب از کتاب ک بگذریم یکم باید دست بذارم روی زخم این چند روزه ک بد جووووری امان همه رو بریده!
خب خب ماشاءالله به مریم خانوم حقیقتا اطلاع نداشتم میتونم از نوشتن اینقدر لذت ببرم و الان اونقدر مسرورم ک نمیدونم چطور میتونم در قالب کلمات این شور و هیجانم رو به صفحه تقریر در بیارم.
باید اعتراف کنم ک بعد از نوشتنش برای پی بردن به صحت نوشتاری کلمات از پدرم راهنمایی میخوام ????
بریم سراغ زخم
هنوز شرو نکردم ولی همین الان کلافه شدم از بحث های تکراری این دوروز و باید با شگفتی دوباره به خودم یاداوری کنم ک حکمت اینکه مطالعه کتاب مرد رویاها مصادف شده با این روز ها چی میتونه باشه.؟
)فقط در صورتی این حرف براتون معنی پیدا می کنه ک کتاب رو بخونین!)
۲. اصل مطلب ک بنزین باشه یهو شد ۳۰۰۰ تومان و با جهش سیصد درصدی سیلی محکمی برگوش ملت شریف ایران نواخت و این شد جرقه ای برای اعتراضات به حق و یا نادرست مردم.
نظر شخصیم رو بدون ترس اذعان می کنم چون این وبلاگ یک سنده برای ایندگان من و یا شایدم ن. پس بهتره حداقل پیش وجدان خودم راحت باشم و جز حقیقت چیزی بر زبان نرانم!???? قانع کننده بود????
من موافق اعتراضاتم ولی اعتراضاتی مسالمت امیز بدون اسیب طرفین!
وللیی
تجربه من در اعتراضات فرهنگیان اثبات کرد ک اینکار شدنی نیست عزیزانم چرا؟ واقعه به شرح زیر بود:
{طبق تجربه خودم در اعتراضات فرهنگیان ابتدا میگفتن باید مشکلات رو بنویسید، (چقدر خنده دار ک یعنی خودشون از موضوع اعتراضات بیخبر بودند!) و در نهایت میگفتن باید مجوز بگیرید و از طریق مراجع اقدام کنید ک در این مرحله هم فرمانداری مجوز تحصن نمیداد. در صورت برگزاری تجمعات هم یک سری لباس شخصی بودند ک میخواستند صدای مردم رو در نطفه خفه کنن و مثل الان دسترسی به اینترنت محدود شده بود.
در نهایت به این سوال تکراری میرسیم ک چطوررر باید به صورت مسالمت امیز و موثر اعتراض کرد؟!!!}
فک کنم منظورمو فهمیدید! در شرایطی ک جواز تحصن نمیدن مردم هر تجمعی بکنند غیر قانونیه و قابل قلع و قم. پس مردم یا تجمع نمیکنند(بیشتر انقلابیون) یا اگر هم بکنند طیف حداقلی از گروه انقلابیون تجمع میکنند ک تقریبا میشه گفت بی فایدس و در طرف مقابل طیف حداکثری رو افرادی تشکیل میدن ک عموما ضد نظام اند! و به طبع شعار هایی بد ضد رهبری میدن و به علت برقراری این رابطه حداقل و حداکثری مخالفت بین این دوقشر برای ایدئولوژیشون ی کار احمقانس و ی جورایی اونها رو از هدف اصلیشون ک اعتراض به گرونیه دور میکنه. جدای این موارد باید بگم ک گروهی هم هستن بیشتر ضد انقلاب[انقلابی هم هست به دلایل متعدد ولی در اقلیت اند(باید بگم خودم ندیدم ک به اموال عمومی صدمه بزنن ولی دیدم به اموال شخصی ک ایفون تصویری ی ساختمان مسی باشه صدمه زدند و منهدمش کردند و بعدش شیشه در رو هم شدن چرا؟چون ی سری خانم و تعدادی اقا هی بهشون بد و بیراه میگفتن و میرفتن تو لابی ساختمون قایم میشدن)] ک دست به تخریب اموال عمومی میزنن. ک خب این حقیقتا پسندیده نیست چون از مالیات های خودمون ساخته شدن برای خدمت به ما. چه بانک ها و عابر بانک هابه اتش کشیده نشده. میتونم بگم در طول عمر ۲۰ ساله من این اتفاقات بی سابقست!
قبلا اغتشاش بوده ولی الان حداکثر خرابی رو در تمام این اغتشاشات به همراه داشته و تعدادی از جوون ها هم به دیار باقی شتافتند.
تمام غم و ناراحتی من برای فرداست ک داداشم میاد از سرکار و اونقدر ناراحت و نگرانم ک امیدوارم فردا هیچ خبری نباشع ک داداش رو جری کنه.
خدا به دل مادر ها رحم کن و جوون هارو بهشون ببخش و خودت محافظشون باش.
در نهایت با ی خداحافظی خوشحالتون میکنم
و با بدنی رنجور از سرماخوردگی به بستر خواب میرم.
شب به خیر مریم کوچک
این نوشته در تاریخ ۲۷آبان ماه سال ۹۸ در ساعت ۰۰:۱۹ مکتوب شده

کتاب ,مردم ,اعتراضات ,میتونم ,چطور ,چمران ,شهید چمران ,اموال عمومی ,میگفتن باید ,مسالمت امیز ,انتظار داشتم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

لژیونرها و افراد مشهور ایران و جهان دانلود فیلم جدید ایرانی با لینک مستقیم | دانلود سریال ۩ شگفتی ساز ۩ آموزش و کار مجازی معرفی کالا فروشگاهی انواع نهال گردو پیروز این جدل تو خواهی بود اگر...؟ بچه های دره دیز اشکن ضیافت اانما